نام حسين (ع) پيشواي آزادگان جهان تا ابد بر تارك تاريخ ميدرخشد(بخش نخست)
سرویس مقالات و یادداشت ها :فاطمه محسن زاده:راستي را كه تحليل وقايع تاريخ دشوار است. سرّ دشواري كار ، در پيچيدگيهاي روح آدمي است. وقتي كه مه در عمق درّهها فرو مينشيند ؛ اگرچه تاريكي كامل نيست ، امّا آفتاب پنهان است و چشم انسان جز پيش پاي خويش را نميبيند. اگر نباشد اينكه آفريدگار، ما را در كشاكش ابتلائات ميآزمايد...
عاداتمان را متبدّل ميسازد و شياطين پنهان در زواياي تاريك درون را در پيشگاه عقل رسوا ميدارد، چه بسا كه در اين غفلت پنهان همه ي عمررا سر ميكرديم و حتي لحظه اي به خود نميآمديم.
آنچه حرّ را در دستگاه بني اميه نگه داشته غفلت است. ..غفلتي پنهان. شايد تعبير غفلت درغفلت بهتر باشد، چرا كه تنها راه خروج از اين چاه غفلت آن است كه انسان نسبت به غفلت خويش تذكرپيدا ميكند.
هر انساني را ليله القدري هست كه درآن ناگزير از انتخاب ميشود و حرّ را نيز شب قدري اين چنين پيش آمد...عمربن سعدرا نيز... من و تو را هم پيش خواهدآمد. اگر باب " ياليتني كنت معكم " هنوز گشوده است ، چرا آن باب ديگر باز نباشد كه " لعن الله امّه سمعت بذلك فرضيت به " ؟
« شهيد آويني »
مقدّمه
باز هم كربلا، عاشورا، حسين (ع)، ياران با وفايش...محرّم و شور وشوق عشّاق حسين (ع) كه به شهرها و روستاهايمان حال و هوايي ديگر ميبخشد، دورمان ميكند از دغدغههاي بي مزّه ي روز مرّه...از تكرار مكرّرات ملال آور! يا حدّاقل اين دلمشغوليهاي اغلب ساده و پست را كم رنگ ميكند و كم رنگ تر. جلوههاي بيروني آن حادثه ي عظيم را اين روزها - چنان گذشته - از پس روزها و سالها ميتوان در لباسهاي سياه ديد، در رفت و آمدها ، هيأتها ، علم و كتلها ، تعزيهها ، در طعم خوب نذريها و....
امّاجلوههاي دروني آن واقعه ي بي نظيرو فرهنگ عاشورايي را ميشود در ابعادي وسيع و عميق، در قيام انسانهاي پاك نهاد براي آزادي و آزادگي و در خون شهدا به تماشا نشست : " هيهات منا الذّله "! ؛چرا كه اين وعده ي حق بود كه ياد و نام قيام امام حسين (ع) تا ابد زنده بماندو نام دشمنانش قرين لعنت و نفريني ابدي گردد.
نقل است كه حسين (ع) فرمود: « سوگند به آن خدايي كه جان حسين در دست اوست ، پادشاهي بني اميه به پايان نميرسد ، مگر آن كه مرا كشته باشند، آنان كشندگان من هستند ، پس اگر مرا كشتند ، ديگر جمع اسلام ( به امامت امام حق ) نماز جماعتي نميخواند و نيز ( توسط امام عدلي ) ،جمع عطاء در راه خدا (از زكات و حقوق الله ) را دريافت نميكنند (تا اين كه قائم آل محمّد (ص) قيام فرمايد). اوّلين كشته ي اين امّت من هستم و اهل بيت من. سوگند به آنكه جان حسين در دست اوست تا يك نفر هاشمي بر زمين راه ميرود ، قيامت بر پا نخواهد شد. (1)
چنين است كه ميبينيم آل ابي سفيان خيلي زود ميروند ، آل اميه هم نميتوانند به حكومت خود ادامه دهند، نابود ميشوند امّا نام حسين (ع) همچنان بر تارك تاريخ ميدرخشد.
متفكر بزرگ شيعه - آيت الله شهيد مرتضي مطّهري - در اين مورد ميگويد:" آخرين پيش بيني امام حسين (ع) اين بود : يزيدآن دو سال بعد را با يك نكبتي حكومت ميكند و بعد ميميرد.
معاويه بن يزيد - كه خليفه و و ليعهد اوست و معاويه اين اوضاع را براي اينها تأسيس كرده بود - بعد از چهل روز رفت بالاي منبر و گفت : ايها النّاس !جدّ من ، معاويه ، با علي بن ابيطالب جنگيد و حق با علي بود ، نه با جدّ من. پدرم ، يزيد ، با حسين بن علي جنگيد و حق با حسين بود ، نه پدرم و من از اين پدر بيزاري ميجويم. من خودم را شايسته ي خلافت نميدانم و براي اين كه مثل گناهاني كه جدّ و پدرم مرتكب شدند ، مرتكب نشوم ، اعلان ميكنم كه از خلافت كناره گيري ميكنم. اين نيروي حسين بن علي (ع) بود، نيروي حقيقت بود. در دوست و دشمن اثر گذاشت. (2) "
بديهي است معارف حسيني از جنبههاي گوناگون ، مكتبي انسان ساز است كه ميتواندتعالي روح فرد و جامعه را رقم زندو مگر نه اين كه رمز رشد جمع و اجتماع ،در رشد فردي نهفته است؟كاش از سرچشمه ي زلال اين معارف بنوشيم ،كمي بزرگ شويم. .. بزرگ تر!مبادا عزاداري هايمان فقط به آداب و رسومي آييني تبديل شوند و در ظاهر پرزرق و برق و وسيع! باطن اعمالمان چه ميشود؟ باطن " خود " مان ؟ شايد لازم باشد اين روزها " خود " مان رامورد بازنگري قراردهيم. چه فرق ميكند در چه مقطع سنّي باشيم و چه جايگاه و پايگاه اجتماعي و خانوادگي داشته باشيم؟!شايد لازم باشد عليه خودمان قيام كنيم. سخت است،بسيار دشوار! دور ريختن عادت ها. ..تغيير...درد دارد،خيلي هم درد دارد، امّا حكمت درد ، تولّدي است دوباره ، رويشي تازه...چنان نرگس هايي كه سر برمي آورند و سرما و زمستان را به سخره ميگيرند.وجودمان زمستان شده باشد يا نه ، معارف و اخلاق حسيني ، بهار جانمان ميشود..اگر بخواهيم.. اگربدانيم.
پس عزا برخود كنيد اي خفتگان
زانك بد مرگيست اين خواب گران
بر دل و دين خرابت نوحه كن
كه نميبيند جز اين خاك كهُن
ورهمي بيند ، چرا نَبًوَد دلير
پُشتدار و جانسپار و چشم سير؟
در رخت كو از ميدين فرّخي ؟
گربديدي بحر ، كو كفّ سخي ؟
آنك جو ديد ، آب را نكنَددريغ
خاصّه آن كو ديد آن دريا و ميغ ( مولوي )
جلوه هايي از اخلاق امام حسين (ع) در واقعه ي كربلا
1- عدم بيعت با ظالم
امام حسين (ع) هنگامي كه براي نخستين مرتبه ، از سوي قاصدي دعوت به حضور در برابروليد شد، باآگاهي از قصد وليد به اين زبير فرمود: «. ..ببين : آيا من با يزيد بيعت كنم ، با اينكه او مردي فاسق است كه آشكارا گناه ميكند و شراب ميخورد و با سگان و يوزپلنگان بازي ميكند و بازماندگان آل رسول را دشمن ميدارد ، نه به خدا سوگند هرگزچنين نخواهد شد. (3)»
بعد هم وقتي در راهي به مروان بن حكم برخورد ميكنند و او آن حضرت را به بيعت با يزيد فرا ميخواند، امام ميفرمايد: « انّالله و انّا اليه راجعون ، بنابراين بايد با اسلام خداحافظي كرد كه امّت اسلامي به فرمانروايي چون يزيدگرفتار آمده است. (4)»
2- روشن بودن هدف قيام حسيني از همان آغاز
آن زمان كه حسين (ع ) قصد حركت به سمت مكه را داشت، وصيت نامه اي را به برادرش - محمّد بن حنفيه - نوشت وبه روشني هدفش را از قيام بيان نمود : «. .. من از روي هوس و سركشي و تبهكاري و ستمگري قيام نكردم ، تنها به انگيزه ي سامان بخشي در امّت جدّم برخاستم ، ميخواهم به نيكيها فرمان دهم و از بديها باز دارم و روش جدّخود (ص ) وپدرم علي بن ابي طالب را دنبال كنم. ..» (5)
رهبرمعظّم انقلاب اسلامي ، آيت الله خامنه اي ، دريكي از خطبهها ي نمازجمعه عاشوراي حسيني ، در مورد هدف قيام امام (ع) فرمودند: «...اين قيام ، اين حركت در هر دو صورت فايده دارد، چه به شهادت برسد ، چه به حكومت برسد. منتهي هركدام يك جور فايده دارد. بايد انجام داد. بايد حركت كردو اين كاري بود كه امام حسين (ع) انجام داد. منتهي امام حسين (ع ) آن كسي بود كه براي اوّلين بار اين حركت را انجام ميداد، قبل ازآن انجام نشده بود، چون قبل از او چينن زمينه اي به وجود نيامده بود. انحرافي در زمان پيغمبر(ص) و اميرالمؤمنين (ع)به وجود نيامده بود و يا اگر هم موارد و انحرافي بود، زمينه مناسب يا مقتضي نبود.زمان امام حسين (ع)هردو وجود داشت.اين،آن اصل قضيه در باب نهضت امام حسين (ع ) است.پس ميتوانيم بدين نحو جمع بندي كنيم ، بگوييم امام حسين(ع) قيام كرد تاآن واجب بزرگي را كه عبارت است از تجديد بناي نظام اسلامي و جامعه اسلامي ،يا قيام در مقابل انحرافهاي بزرگ در جامعه اسلامي ، اين را انجام بدهد. » (6)
3- آگاهي و رضايت از قضاي الهي
زماني كه ابن زبير از بيم خود سخن ميگويد كه مبادا امام (ع) را رهانكنند تا از او بيعت بگيرند يا او را به شهادت برسانند ؛ امام (ع) با تأكيد بر اين كه با يارانشان به نزد وليدمي روند، گفت : « من از بيعت با يزيد خودداري خواهم كرد و زير باربردگي و ذلّت نخواهم رفت. به خدا سوگند ميدانم حادثه اي پيش آمده كه هيچ نظام ( و حساب و كتابي ) ندارد، ولي قضاي خداوندي در حقّ من رخ خواهد داد و اوست كه در خاندان پيامبرش آنچه ميخواهد و ميپسندد انجام ميدهد. » (7)
پايان زيباي اين قيام نيز چنين رقم ميخورد كه امام (ع) با گوشه ي چشم ، به آسمان نظر افكند و گفت : « رضا بقضائك و تسليما لامرك و لا معبود سواك يا غياث المستغيثين » (8)
4-صلابت و همّت در راه هدف
از همان آغاز حركت امام حسين (ع) ، در منزلهاي مختلف ، افراد بسياري با يادآوري نيرنگ و بي وفايي كوفيان ، امام (ع) را از ادامه ي مسير برحذر داشتند. مسوربن مخرمه ، ابوبكر بن عبدالرّحمن ،محمّدبن حنفيه ، عمربن عبدالرّحمن،عبدالله بن عبّاس و... از جمله اين افراد بودند. امام حسين (ع)با طمأنينه و محبّت ، در برابراندرز هركدام كه قرار گرفت ، برايشان دعاي خير كرد و به آنها اطمينان داد كه ميداند حرف هايشان از سر خيرخواهي است ، اماّ با اشاره به قضاي الهي بر ادامه ي راه اصرارورزيد. (9)
5- آگاه كردن يارانشان بر شهادت
حضرت امام حسين (ع ) با بينشي ژرف و بصيرت و نيز اطلاع بر سرنوشت خويش، هدف و مواضع قيامش را به روشني براي ديگران ترسيم نمود و بارها به آنانكه با او همراه بودند و به او پيوسته بودند، يادآوري نمود كه دراين مسير، به شهادت خواهند رسيدتاكساني با اوهام و خيالات خويش، ناآگاهانه و بدون بينش ، قدم در عرصه ي جنون مردانِ مردنگذارند. رهبر وادي عشق با فريب و ريا ميانه اي نداردو چنين ميشود كه چند مرتبه از يارانش ميخواهد آزادانه راه خود را برگزينند : «هركس ميخواهد برگردد ، از ما بر او بيعتي نيست» ؛ هنگامي كه خبر شهادت مسلم بن عقيل ، هاني بن عروه و عبدالله بقطر [ يقطر] را در منزل " زباله " شنيد وياآن هنگامه ي شب عاشورا...ريزش هايي كه در اين راه پرپيچ وخم اتّفاق افتاد تا تنها كساني بمانند كه به خلعت چنين كلامي مفتخر شوند : « من اصحابي باوفاتر و بهتر از اصحاب خود وخانداني نيكوكارتر و پيوندجوتر از خاندان خود سراغ ندارم». (10) زهي سعادت!
ادامه دارد.. .
پينوشتها:
1- گروه حديث پژوهشكده ي باقرالعلوم، صص 716 - 717
2- مطهّري، ص242
3- گروه حديث پژوهشكده ي باقرالعلوم، ص 315
4- همان، ص 322
5- همان، ص 330
6- نصيحت، ضميمه 136
7- گروه حديث پژوهشكده ي باقرالعلوم، ص316
8- مطهّري، ص 50؛ نيزمراجعه شود به : نجمي، ص226
9- ر.ك : گروه حديث پژوهشكده ي باقرالعلوم ، صفحات 327 - 334 و359 - 367 و 370 - 371
10- ر. ك : همان ، ص 390 و صص 440 - 443
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
دوشنبه 11,نوامبر,2024